چند پیشنهاد برای بهتر برگزار کردن 25 بهمن
. و بسیار منظم و هماهنگ پیش میرفتن در 25 بهمن نیز باید همین کار رو بکنیم نباید تا محل اصلی نرسیدیم شعار بدیم یا عمل خاصی انجام بدیم چون احتمال سرکوب زیاد تره زمانی که به میدان امام حسین رسیدیم اروم تو پیاده رو شروع به قدم زدن به سمت پایین میکنیم بدون هیچ علامت خاصی و شعاری تا جمعیت حداق به 300 نفر برسه و بعد از پیاده رو به داخل خیابون مییایم و مردمی که در نزدیکی میدان امام حسین و فردوسی زندگی میکنند باید از کوچه های فرعی به جمعیت اضافه بشن تا کنترل جمعیت برای نیروهای سرکوبگر کمتر باشه . حالا من چند تا پیشنهاد دارم : اول اینکه حداقل 2 یا 3 نفره به راه پیمایی بریم تا احتمال خطر کمتر باشه . دوم اینکه لباس های ازاد بپوشیم تا در صورت خطر بتونیم راحت بدویم .. از اوردن هر گونه سلاح سرد همراه خودمون خودداری کنیم چون همراه داشتن سلاح شرد خودش جرم بزرگیه . سوم : تا قبل از تشکیل هسته مرکزی شروع به شعار دادن و درگیری نکنیم و خیلی عادی برخورد کنیم . چهارم : گوشی های خودمون رو در حالت افلاین قرار بدیم تا قابل ردگیری نباشه . پنجم : تا جایی که میتونیم فیلم یا عکس بگیریم حتی اگر اجازه تجمع پدا نکردیم فیلمبرداری از نیروهای سرکوبگر و پخش ان در سطح اینترنت میتونه نشون بده که چقدر از حضور ما ترس دارند . ششم : در ابتدا نباید شعارهای تند رو شروع کرد چون این عمل باعث میشه سرکوب شیم . ابتدا باید شعارهای خودمون رو بر مبنای مصر و تونس قرار بدیم و اگر مشکلی پیش نیامد مرگ بر دیکتاتور و ... را ادامه خواهیم داد . هفتم : تا وقتی به ما حمله نشد و تجمع مسالمت امیز پیش رفت از درگیری با نیروهای ضد شورش و بسیجی خود داری کنیم . مطمئن باشید ما میتونیم حماسه 25 خرداد و یا عاشورا رو تکرار کنیم خشمی که در ملت ما نهفته 100 برابر از خشم ملت های مصر و تونس و الجزایر بیشتر است ...
----------------------------------------------------------------------
25 بهمن در قزوین: خیام شمالی تا خیام جنوبی، ساعت 15
-------------------------------------------------------------------------------------------------
۲۵ بهمن میتواند حماسه ۲۵ خرداد شود تنها اگر بخواهیم
اما باید گفت موسوی و کروبی با هوشمندی روز ۲۵ بهمن را برگزیدندجرا که به دلیل حضور خبرنگاران دعوت شده به مراسم سالگرد ج.ا به تهران برای پوشش خبری این مراسم و ادعای مردمی بودن این نظام درست چند روز پس از این مراسم فرصتی برای مخالفین خواهد بود تا بطور صلح آمیز به جهانیان ثابت کنند که نظام اسلامی با رهبری خامنه ای یک دیکتاتوری اسلامی با پشتیبانی نظامیان فاسد در ایران علم کرده است که به جز عده ای نظامی فاسد و طلبه مواجب بگیر پشتوانه مردی ندارد و اینکه به جهان یاد آور۲۵ خرداد ۸۸ شویم که آغازگر تمامی این اعتراضات در خاورمیانه مردم سبز ایران بوده اند روزی که حکومت اسلامی با گلوله پاسخ راهپیمایی سکوت ایرانیان را داد . آری ۲۵ بهمن میتواند همان ۲۵ خرداد میلیونی شود اگر تنها بخواهیم.
من از امروز اسکناس نویسی رو شروع کردم شما چطور؟

برای یک خیزش ملی شعار " عدالت " در کنار " آزادی " الزامیست !
فقط یک لحظه چشمهایمان را ببندیم و بیش از ۳۰ میلیون هموطنی که زیر خط فقر زندگی میکنند را به خاطر بیاوریم . کارگران و خدمتگزاران شریفی که با دستمزد ماهیانه ۳۵۰ هزار تومان ، کمرشان زیر بار اجاره خانه و خرج روزانه زن و فرزند خورد شده است . تصورش بسیار سخت تر میشود اگر درک کنیم ۶ ماه حقوق عقب افتاده یعنی چه ؟ اگر جای یکی از آنها بودید ، از یک خیزش ملی و فراگیر که انتظار دارد همه مردم را به اجتماعی دعوت کند ، اولین انتظارتان چه بود ؟ عدالت اجتماعى و امنیت شغلی ؟ یا آزادی مطبوعات و رسانه ؟ تاریخ نشان داده است هر گاه شعار عدالت در کنار آزادی قرار گرفت پیروزی آن حرکت حتمی بود . کارگران و زحمتکشان ایران که تعدادشان کم هم نیست ، دوست دارند جنبشی که از طبقه متوسط شروع شد ، زبان آنها نیز باشد . ما برای رسیدن به تمامی آرمانهایمان ، نیازمند اكثریت مردم هستیم ، و در لوای شعار عدالت و آزادی بدون شک ما اكثریتیم . به خاطر آوریم در یک سال گذشته ، به صورت پراکنده چند صد گارگاه ، و کارخانه دست به اعتصاب زدند ؟ چندین شرکت ؟ تمامی اینها اگر به صورت هماهنگ پشت جنبش قرار گیرند ، هیچ سدی نمیتواند جلویمان را بگیرد ، شاید گفته شود بعد از آزادی ما به همه اینها دست پیدا خواهیم کرد ، اما کارگران ، اقلیتهای قومی ، مذهبی ، و .... باید به صورت روشن و شفاف بدانند که چه جایی در این جنبش دارند ، و اگر بدانند بدون شک پشت جنبش قرار خواهند گرفت ، آنجاست که چیزی از دودمان جمهوری اسلامی باقی نخواهد ماند .
تظاهرات 25 بهمن در اصفهان
میدان انقلاب ساعت 15
البته تجربه های قبلی در خصوص درخواست مجوز از وزارت کشور نشان می دهد که در خواست مجوز از وزارت کشور توسط آقایان موسوی و کروبی یک شوخی بیشتر نیست و آن ها از این طریق می خواستند فراخوان تظاهرات به مردم بدهند. پس ما در هر صورت خیابان ها را فتح می کنیم چه با مجوز و چه بی مجوز!
البته در صورت تغییر مکان تجمع بنا به نظر دوستان، مکان آن را اعلام می کنیم.
صفحه فیس بوک 25 بهمن در اصفهان
صفحه فیس بو ک 25 بهمن
توئیتر 25 بهمن
25 بهمن نزدیک است، همراه شو عزیز

حسین شریعتمداری ترسیده است. باید هم بترسد. یک نفر در فیس بوکش نوشته : " همراه شو عزیز! " و عکس خودش را برداشته و بجایش پوستری از 25 بهمن گذاشته است. " 25 بهمن! همراه شو عزیز! " و او تنها کسی نیست که پوستر 25 بهمن را به درج تصویر خود در فیس بوک و وبلاگش ترجیح می دهد. هزار نفر مثل او هستند. هزاران نفر. بلکه هم بیشتر. و همین برای پیدا کردن دلیل ترس شریعتمداری کافی است. او آنقدر ترسیده که ناخواسته رسانه سبزها شده است و دیگران را از برنامه سبزها برای 25 بهمن ماه مطلع می کند. " رسانه شمائید! " سردبیر روزنامه کیهان که قلم و زبان حکومت کودتا، بهترین عنوانی است که می توان برای آن یافت، در روزنامه اش ضمن تبلیغ ناخواسته برای حضور سبزها دربیست و پنجمین روز بهمن ماه می نویسد: " این دو [ موسوی و کروبی ] به همراه سایر فتنه گران در گذشته برای راه اندازی آشوب و اغتشاش به نفع آمریکا و اسرائیل هرگز نیاز به مجوز نمی دیده اند. ! و این جمله پیامی مشخص برای هر خواننده سبز پوش دارد. و این یعنی اینکه دولت کودتا مجوزی نمی دهد و بهتر است مردم سبز ایران منتظر مجوز نباشند و کار خودشان را انجام دهند و حضور سبزشان را به تصویر کشند.
حسین شریعتمداری عصبانی است. درست مثل غلامحسین الهام که در مقابل درخواست رهبران این جنبش برای تظاهرات 25 خرداد، آن را مرده قلمداد می کند و می گوید: " اعتراضات سال ۸۸ از افکار عمومی ايرانيان محو شده است." جواب الهام را اما وبلاگ نویسان ایرانی و کاربران اینترنتی طور دیگری می دهند. گروهی از آنان طرح سر دادن شعار الله اکبر در شامگاه 24 بهمن را مطرح می کنند و در وبلاگشان می نویسند: " حال که رهبران جنبش سبز روز ٢۵ بهمن ماه را بعنوان حضور میلیونی سبزها در میدان آزادی اعلام کردند، اینک وظیفه ماست که با تمام توان خود این اعلام حضور را با تمام قوا به گوش همه برسانیم. و در این کار باید از تمامی راههای ممکن از جمله اسکناس نویسی و شعار نویسی بر روی اماکن عمومی و ...استفاده کنیم و در پایان برای اعلام نهایی برای کسانی که ممکن است به هر دلیلی با خبر نشده باشند، ندای الله اکبر و فریاد مرگ بر دیکتاتور را، راس ساعت ده شب قبل از ٢۵ بهمن ماه سر خواهیم داد."
بیست و پنجی دیگر
یک وبلاگ نویس ایرانی در وبلاگش نوشته " به یاد 25 خرداد و به امید 25 بهمن! " عدد ما 25 است. 25 خرداد 1388 روزی بود که ملت ایران با سکوت خود، ذلت ناپذیری اش را فریاد کرد. روزی که تهران، ایران بود و ایران، سبز پوش. روزی که مردم ایران بلوغ فکری و سیاسی شان را با سکوت به رخ خشونت طلبان کودتاچی، کشیدند. 25 خرداد سال 1388 روز تولد جنبش سبز بود و روز 25 بهمن می تواند روز بلوغمان باشد. به همین خاطر هم هست شاید که ایرانیان سبز اندیش از آن تحت عنوان " روز خشم " مردم ایران علیه استبداد گران کودتاچی یاد می کنند.
25 بهمن روز اتحاد است. روزی است که باید همه اختلافات را کنار گذاشت و به سوی هدفی معین ولو کوچک گام برداشت. جورج اورول می گفت: " در روزگاری که دروغ یک حقیقت عمومی است، به زبان آوردن حقیقت، یک اقدام انقلابی است." و ما می خواهیم روز 25 بهمن حقیقت مان را به زبان بیاوریم. 25 بهمن روز فریاد امیدی است که استبدادیان تصور می کنند در ما مرده است. همان امیدی که همه ما را با هر رنگی که می شناسیم و به آن ایمان داریم به یکدیگر پیوند می زند. 25 بهمن روز سبز امیدی است که اینک در نه توی اندیشه هر ایرانی جوانه زده است.
استبدادیان کودتاچی نمی توانند در 25 بهمن ماه به ما دست درازی کنند. چه آنها در مسیری دو سر باخت قدم می گذارند و می دانند که جهانیان نظاره گر روزی هستند که مردم ایران به حمایت از مردم تونس و مصر به خیابانها خواهند آمد. به میدان آزادی. استبدادیان نمی توانند به ما دست درازی کنند چون داعیه حمایت از مردم مصر و تونس را فریاد کرده اند و دست درازی به حامیان مردم مصر و تونس، چیزی جز رسوایی برای کودتاگران در پی نخواهد داشت.
برای بیست و پنج بهمن
حسین شریعتمداری، قلم و زبان کودتا ترسیده و عصبانی است. باید هم باشد. رامین در وبلاگش می نویسد: " شب گذشته مطابق معمول دوستان همه جمع بودیم که بحث به بیانیه و درخواست سران جنبش سبز برای راهپیمایی رسید. در این میان حتی اون رفیق ما که تا به حال اعتقادی به مبارزه نداشت در خواست این راهپیمایی رو خیلی مهم دانست وآن را اتمام حجت موسوی با حکومت ومردم تعبیر کرد به هر حال ما برای روز 25 بهمن قرار گذاشتیم و قرار شد به سایر دوستانمان هم این پیام سبز رو برسانیم که باید برای آزادی قیام کرد . " و این تنها رامین نیست که با دوستانش برای 25 بهمن هم قسم شده است. نویسنده دیگری در وبلاگش نوشته : " موسوی و کروبی درخواست مجوز برای راهپیمایی داده اند. همه به خوبی میدانیم که چنین مجوزی صادر نخواهد شد. به بیان بهتر رهبران جنبش به بهانه درخواست مجوز اعلام فراخوان برای راهپیمایی در روز دوشنبه 25 بهمن ساعت 3 بعد از ظهر از میدان امام حسین تا آزادی داده اند. حال وظیفه ماست که با اطلاع رسانی گسترده در جامعه به این فراخوان پاسخ دهیم. "
فرشاد هم در وبلاگش با ذکر این نکته که دیگر بهانه ای برای حضور در راهپیمایی سبزمان نداریم نوشته است: "
حجت تمام شد، موسوی و کروبی دعوت کردند، دست بکار شویم . موسوی و کروبی تکلیف را بجا آوردند و ما را دعوت کردند، این است وعده ما: ۲۵ بهمن ماه، به سمت آزادی. درخواست مجوز پیامی بود به حاکمیت و صد البته به ما، که این مگر نه آنچیزی است که از مدت ها قبل میخواستید؟ که مگر نمی خواستید روزی دیگر به مانند ۲۵ خرداد تنها برای خودمان و اهداف مان بیافرینیم؟ این همان روز است. تبلیغ کنیم، نامه بنویسیم، دیوار نویسی کنیم، پچ پچ کنیم، زمزمه هایمان را سراسر شهر پخش کنیم. این روز شاید روز خشم مان نباشد، ولی روز حضور مان خواهد بود.
نویسنده ای دیگر در وبلاگش بدون ذکر نامش در مطلبی با عنوان " ما برای 25 بهمن هیچ مجوزی لازم نداریم، نداها و سهرابها با خون خود مجوز آزادی ما را امضا کرده اند! " می نویسد: ما بیست ماه است که منتظر چنین روزی هستیم. بیست ماه دروغ، فریب، سرکوب ، شکنجه، اعدام را تحمل کردیم. روزخشم ملت ایران مدتهاست که رسیده است.ما برای رسیدن به آزادی به هیچ مجوزی نیاز نداریم چون ندا و سهرابها بیست ماه پیش با خون خود مجوز ما را امضا کرده اند. قرارملت ایران 25 بهمن ساعت 3 بعد از ظهر از میدان امام حسین تا میدان آزادی!
حسین شریعتمداری ترسیده. چنانکه غلامحسین الهام. چنانکه احمدی نژاد و همه آنها که مردم ایران را خس و خاشاک می دانند. آنها حق دارند که بترسند اما این ما هستیم که باید با آمدنمان، خودمان مجوز خودمان باشیم. باید به آنها نشان بدهیم که ترسشان بی معنا نیست و از سر حقیقت است که از ما می ترسند و نه مجاز. باید دست بکار شویم و هر طور که می توانیم و به هر طریقی مردم را مطلع کنیم. فرصت کوتاه است و راه صعب و ناهموار. هر قدم کوچکی، یک گام بلند به سوی رهایی است. " پروا مکن بشتاب! " مگر تا 25 بهمن چند روز دیگر فرصت باقی است؟

حسین شریعتمداری ترسیده است. باید هم بترسد. یک نفر در فیس بوکش نوشته : " همراه شو عزیز! " و عکس خودش را برداشته و بجایش پوستری از 25 بهمن گذاشته است. " 25 بهمن! همراه شو عزیز! " و او تنها کسی نیست که پوستر 25 بهمن را به درج تصویر خود در فیس بوک و وبلاگش ترجیح می دهد. هزار نفر مثل او هستند. هزاران نفر. بلکه هم بیشتر. و همین برای پیدا کردن دلیل ترس شریعتمداری کافی است. او آنقدر ترسیده که ناخواسته رسانه سبزها شده است و دیگران را از برنامه سبزها برای 25 بهمن ماه مطلع می کند. " رسانه شمائید! " سردبیر روزنامه کیهان که قلم و زبان حکومت کودتا، بهترین عنوانی است که می توان برای آن یافت، در روزنامه اش ضمن تبلیغ ناخواسته برای حضور سبزها دربیست و پنجمین روز بهمن ماه می نویسد: " این دو [ موسوی و کروبی ] به همراه سایر فتنه گران در گذشته برای راه اندازی آشوب و اغتشاش به نفع آمریکا و اسرائیل هرگز نیاز به مجوز نمی دیده اند. ! و این جمله پیامی مشخص برای هر خواننده سبز پوش دارد. و این یعنی اینکه دولت کودتا مجوزی نمی دهد و بهتر است مردم سبز ایران منتظر مجوز نباشند و کار خودشان را انجام دهند و حضور سبزشان را به تصویر کشند.
حسین شریعتمداری عصبانی است. درست مثل غلامحسین الهام که در مقابل درخواست رهبران این جنبش برای تظاهرات 25 خرداد، آن را مرده قلمداد می کند و می گوید: " اعتراضات سال ۸۸ از افکار عمومی ايرانيان محو شده است." جواب الهام را اما وبلاگ نویسان ایرانی و کاربران اینترنتی طور دیگری می دهند. گروهی از آنان طرح سر دادن شعار الله اکبر در شامگاه 24 بهمن را مطرح می کنند و در وبلاگشان می نویسند: " حال که رهبران جنبش سبز روز ٢۵ بهمن ماه را بعنوان حضور میلیونی سبزها در میدان آزادی اعلام کردند، اینک وظیفه ماست که با تمام توان خود این اعلام حضور را با تمام قوا به گوش همه برسانیم. و در این کار باید از تمامی راههای ممکن از جمله اسکناس نویسی و شعار نویسی بر روی اماکن عمومی و ...استفاده کنیم و در پایان برای اعلام نهایی برای کسانی که ممکن است به هر دلیلی با خبر نشده باشند، ندای الله اکبر و فریاد مرگ بر دیکتاتور را، راس ساعت ده شب قبل از ٢۵ بهمن ماه سر خواهیم داد."
بیست و پنجی دیگر
یک وبلاگ نویس ایرانی در وبلاگش نوشته " به یاد 25 خرداد و به امید 25 بهمن! " عدد ما 25 است. 25 خرداد 1388 روزی بود که ملت ایران با سکوت خود، ذلت ناپذیری اش را فریاد کرد. روزی که تهران، ایران بود و ایران، سبز پوش. روزی که مردم ایران بلوغ فکری و سیاسی شان را با سکوت به رخ خشونت طلبان کودتاچی، کشیدند. 25 خرداد سال 1388 روز تولد جنبش سبز بود و روز 25 بهمن می تواند روز بلوغمان باشد. به همین خاطر هم هست شاید که ایرانیان سبز اندیش از آن تحت عنوان " روز خشم " مردم ایران علیه استبداد گران کودتاچی یاد می کنند.
25 بهمن روز اتحاد است. روزی است که باید همه اختلافات را کنار گذاشت و به سوی هدفی معین ولو کوچک گام برداشت. جورج اورول می گفت: " در روزگاری که دروغ یک حقیقت عمومی است، به زبان آوردن حقیقت، یک اقدام انقلابی است." و ما می خواهیم روز 25 بهمن حقیقت مان را به زبان بیاوریم. 25 بهمن روز فریاد امیدی است که استبدادیان تصور می کنند در ما مرده است. همان امیدی که همه ما را با هر رنگی که می شناسیم و به آن ایمان داریم به یکدیگر پیوند می زند. 25 بهمن روز سبز امیدی است که اینک در نه توی اندیشه هر ایرانی جوانه زده است.
استبدادیان کودتاچی نمی توانند در 25 بهمن ماه به ما دست درازی کنند. چه آنها در مسیری دو سر باخت قدم می گذارند و می دانند که جهانیان نظاره گر روزی هستند که مردم ایران به حمایت از مردم تونس و مصر به خیابانها خواهند آمد. به میدان آزادی. استبدادیان نمی توانند به ما دست درازی کنند چون داعیه حمایت از مردم مصر و تونس را فریاد کرده اند و دست درازی به حامیان مردم مصر و تونس، چیزی جز رسوایی برای کودتاگران در پی نخواهد داشت.
برای بیست و پنج بهمن
حسین شریعتمداری، قلم و زبان کودتا ترسیده و عصبانی است. باید هم باشد. رامین در وبلاگش می نویسد: " شب گذشته مطابق معمول دوستان همه جمع بودیم که بحث به بیانیه و درخواست سران جنبش سبز برای راهپیمایی رسید. در این میان حتی اون رفیق ما که تا به حال اعتقادی به مبارزه نداشت در خواست این راهپیمایی رو خیلی مهم دانست وآن را اتمام حجت موسوی با حکومت ومردم تعبیر کرد به هر حال ما برای روز 25 بهمن قرار گذاشتیم و قرار شد به سایر دوستانمان هم این پیام سبز رو برسانیم که باید برای آزادی قیام کرد . " و این تنها رامین نیست که با دوستانش برای 25 بهمن هم قسم شده است. نویسنده دیگری در وبلاگش نوشته : " موسوی و کروبی درخواست مجوز برای راهپیمایی داده اند. همه به خوبی میدانیم که چنین مجوزی صادر نخواهد شد. به بیان بهتر رهبران جنبش به بهانه درخواست مجوز اعلام فراخوان برای راهپیمایی در روز دوشنبه 25 بهمن ساعت 3 بعد از ظهر از میدان امام حسین تا آزادی داده اند. حال وظیفه ماست که با اطلاع رسانی گسترده در جامعه به این فراخوان پاسخ دهیم. "
فرشاد هم در وبلاگش با ذکر این نکته که دیگر بهانه ای برای حضور در راهپیمایی سبزمان نداریم نوشته است: "
حجت تمام شد، موسوی و کروبی دعوت کردند، دست بکار شویم . موسوی و کروبی تکلیف را بجا آوردند و ما را دعوت کردند، این است وعده ما: ۲۵ بهمن ماه، به سمت آزادی. درخواست مجوز پیامی بود به حاکمیت و صد البته به ما، که این مگر نه آنچیزی است که از مدت ها قبل میخواستید؟ که مگر نمی خواستید روزی دیگر به مانند ۲۵ خرداد تنها برای خودمان و اهداف مان بیافرینیم؟ این همان روز است. تبلیغ کنیم، نامه بنویسیم، دیوار نویسی کنیم، پچ پچ کنیم، زمزمه هایمان را سراسر شهر پخش کنیم. این روز شاید روز خشم مان نباشد، ولی روز حضور مان خواهد بود.
نویسنده ای دیگر در وبلاگش بدون ذکر نامش در مطلبی با عنوان " ما برای 25 بهمن هیچ مجوزی لازم نداریم، نداها و سهرابها با خون خود مجوز آزادی ما را امضا کرده اند! " می نویسد: ما بیست ماه است که منتظر چنین روزی هستیم. بیست ماه دروغ، فریب، سرکوب ، شکنجه، اعدام را تحمل کردیم. روزخشم ملت ایران مدتهاست که رسیده است.ما برای رسیدن به آزادی به هیچ مجوزی نیاز نداریم چون ندا و سهرابها بیست ماه پیش با خون خود مجوز ما را امضا کرده اند. قرارملت ایران 25 بهمن ساعت 3 بعد از ظهر از میدان امام حسین تا میدان آزادی!
حسین شریعتمداری ترسیده. چنانکه غلامحسین الهام. چنانکه احمدی نژاد و همه آنها که مردم ایران را خس و خاشاک می دانند. آنها حق دارند که بترسند اما این ما هستیم که باید با آمدنمان، خودمان مجوز خودمان باشیم. باید به آنها نشان بدهیم که ترسشان بی معنا نیست و از سر حقیقت است که از ما می ترسند و نه مجاز. باید دست بکار شویم و هر طور که می توانیم و به هر طریقی مردم را مطلع کنیم. فرصت کوتاه است و راه صعب و ناهموار. هر قدم کوچکی، یک گام بلند به سوی رهایی است. " پروا مکن بشتاب! " مگر تا 25 بهمن چند روز دیگر فرصت باقی است؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر