۱۳۸۸ شهریور ۲, دوشنبه

پاسخ کروبی به احمد توکلی

پاسخ قاطع کروبی به منتقدان و انتشار متن اظهارات یکی از بازداشت‌شدگان که مورد تجاوز قرار گرفته است

حجت‌الاسلام مهدی کروبی در پاسخ به تمام کسانی که مدعی بودند وی مستنداتی مبنی بر اظهارات خود درباره آزار جنسی زندانیان کهریزک ندارد، متن اظهارات یکی از این بازداشت شدگان را در سایت حزب خود (سحام نیوز) منتشر کرد. کروبی ضمن انتشار این متن تکان‌دهنده، همچنین اعلام کرده که این مطلب تنها گوشه‌ای از مستندات وی است و تهدید کرده که به زودی مطالب دیگری را نیز منتشر خواهد کرد. او همچنین به درخواست احمد توکلی برای سکوت و مصلحت‌سنجی نیز پاسخ داد.

متن کامل اظهارات این فرد به شرح زیر است :

حاج آقای کروبی پس از اظهارات من روزهای فراوانی را با من نشست و برخاست و تجربه زندگی در کنار ایشان بود که بعد از مدتی توانستم غرور له شده و شخصیت تکیده خود را بازیابم. ایشان ساعت های مدید با من سخن می گفت ومانند یک روانپزشک زمین و زمان را به هم می دوخت تا قانعم کند که من در این موضوع بی گناهم و داستان های دینی و تجربی فراوانی را برایم بازگوکرده و مثال های مختلفی را در این رابطه زدند و داستان مرا با آنان مقایسه کرد و من متوجه شدم بنا به سخنان ایشان اگر کسی که با دست و پای بسته و بدون اینکه از خود قدرتی داشته باشد مورد تجاوز قرار گیرد نه تنها گناهی نکرده بلکه مظلوم نیز واقع شده است.

روزها طول کشید تا که حالم کمی بهتر شد وتوانستم خودی بازیابم و با این موضوع کنار بیایم و فکر خودکشی را از سر بیرون کنم و خودم را دوباره احیا کنم پس از چندی بالخره روز چهارشنبه 2/5/88 به دستور آقای شاهرودی رئیس قوه قضائیه مرا نزد نماینده آقای دری (دادستان کل کشور )فرستادند به نام آقای محمدی که ایشان انسان بسیار محترمی بود و بعد از صحبت کردن با من و دیدن ,وضعیت تاسف بارم بسیار با ملاطفت با من صحبت کردند و یکسره با شرح های من اظهار تاسف می کردند و می گفتند وای بر ما و تمامی سوالاتشان در جهتی بود که به شناسایی محل زندانی من و اشخاص ضارب من مربوط می شد به جاهایی هم رسیدیم و ایشان چند جا را حدس زدند. در آخرهم برایم دعا کردند ومرا به توکل به خدا تشویق کردند و مرا در آغوش گرفتند و بوسیدند که من باز گریه ام گرفت و گفتند قوی باش مرد و فقط نکته ایی که ایشان را ناراحت کرد باخبر بودن دوتن از دوستان آقای کروبی از داستان من بود.

اما قضیه پنج شنبه 29/5/88 بسیار متفاوت بود ساعت حدود 2 بود که سه نفراز طرف منبع دیگری از قوه قضائیه به دفتر آقای کروبی آمدند و پس از آن برگه بازجویی جلویم گذاشتند- نمی دانم من متهم بودم یا شاکی- قاضی مقدمی و 2 نفر دیگر مشغول بازجویی از من شدند ابتدا از من پرسیدند شما از چه کسی شاکی هستی من گفتم من شاکی نیستم وفقط اتفاقی را که برایم افتاده برای آقای کروبی بازگو کردم اما باز می گفتند که از چه کسی شکایت داری و من ناگزیر گفتم شما به من بگویید از چه کسانی می توانم شکایت کنم تا من انتخاب کنم که دیگر قاضی فهمید منظورم چیست وحرفی نزد. به من گفتند که شرح ما وقع را بنویس من هم نوشتم بعد سوالاتشان شروع شد که اکثر آنها درمورد این بود که من از کجا آقای کروبی را می شناسم؟ از کجا به ایشان اعتماد کردم؟ چگونه ارتباط برقرار کردم؟چرا نفس نفس می زنم؟چه طور اعتماد کردم تا به آقای کروبی بگویم؟چرا حاضرشدم که آقای کروبی ازمن فیلم بگیرد؟چرا اصلا فیلم گرفتیم؟هدف آقای کروبی از آگاه کردن آقای گرامی مقدم و آقای داوری چه بود؟آقای گرامی مقدم و داوری کیستند؟چه ساعتی به حزب زنگ زدم؟با چه شماره ایی زنگ زدم؟به چه بهانه به حزب رفتم؟آنجا چه گفتم؟آنها چه گفتند؟وقتی زنگ زدم چه کسی گوشی را برداشت؟بعد به چه کسی وصل کرد؟به آن شخص چه گفتم؟با چه کسی رفتم؟در کدام تظاهرات ها شرکت کردم؟ و هزار چرای دیگر بی ربط به قضیه ی تجاوز که بعد از حدود 3 ساعت که من به ایشان اعتراض کردم .

ایشان به من گفتند ما نمی دانیم توراست می گویی یا نه تو ادعای سنگینی می کنی . کل نظام مقدس را زیر سوال بردی ما از کجا بدانیم که تورا تطمیع نکرده اند؟و وقتی که من گفتم که شما مثل اینکه یادتان رفته است مسئله چیست به ظاهر خواستند سئوالاتی در این خصوص کنند سئوالاتی از این دست که دخول تا کجا بوده و آیا آن شخص ارضا شده است یا نه؟که این سوالات بیش از پیش باعث تخریب روح و روان من شد.

آن جور که من احساس می کنم دوستان آقای مرتضوی نظرشان این است که با تخریب شخصیت اینجانب موضوع را به سمتی سوق دهند که من از آقای کروبی پول گرفتم یا آقای کروبی تطمیعم کرده تااین ادعا را بکنم.

بعد هم از من خواستند که با ایشان به پزشکی قانونی بروم ومن علی رغم اینکه از ایشان خواستم باتوجه به مناسب نبودن حالم و داشتن سرگیجه بگذارند برای روز دیگر که ایشان مخالفت کردندو باهم راهی پزشکی قانونی شدیم.

بعد هم در راه پزشکی قانونی قاضی به من می گویند حدیث داریم از حضرت امام جعفر صادق که احمق و بدبخت کسی است که آخرتش را به دنیایش بفروشد بدبخت تر و مفلوک تر از او کسی است که آخرتش را به دنیای دیگران بفروشد.خودتان قضاوت کنید که منظور حاج آقای مقدمی از بیان این جمله چیست؟!

و بعد تلویحا به من می گوید که گول بازی های سیاسی را نخورم و بعد هم که گفتم تقلب شده گفت: " وقتی آقای کرباسچی به آقای موسوی رای داده ببین قضیه از چه قرار است من حتی مطمئنم که خود آقای کروبی هم به آقای موسوی رای داده" ودیگر پی این داستان را به توصیه بزرگان با سکوت ادامه دادم و وقتی گفتم چرا با بچه ها اینکار را کردید و چرا اینجور کردید مگرما چه کار کردیم؟ گفت وقتی رهبری فرمودند انتخابات درست بوده یعنی بوده که من گفتم نعوذ بالله که رهبری خدا نیستند و معصوم هم نیستند که بعد دیدم دارد به سفسطه می کشاند که باز سکوت پیشه کردم.

در میان راه ایستادیم و دونفر دیگر آمدند تا شیفتشان را عوض کنند، من به قاضی مقدمی گفتم که اگر ممکن است دیگر اینها نفهمند و ایشان هم قول داد و گفت که نامه مهر و موم شده به دستم می دهد اما نه تنها نامه را به دست من نداد بلکه با آن مامور پچ پچ کرد و زمانی که من به پزشک قانونی رسیدم .

مامور نامه را باز کرد و به دست مامور پذیرش داد نمی دانم یک نامه معاینه تجاوز به چند کلمه نیاز دارد که قاضی محترم صفحه را ریز ریزپر کرده بود و دکتر قریب 5 دقیقه آن را می خواند بعد هم مامور همراهم ،به نزد دکتری که مرا معاینه کرد رفت و چند بار به قاضی زنگ زد و دایم از من دور می شد مباد که من بشنوم چه می گوید؟در ضمن دکتر پزشکی قانونی به من گفت که من دو نامه می دهم تا شرح درمانت را پزشکانی که رفته ایی برای من بنویسند تا نظر دهم اما آن مامور این نامه ها را به من نداد وهرچه به او گفتم که من خودم دیدم که آن نامه ها را گرفتی هاشا کرد بعد هم زمانی که منتظر جواب بودیم مامور به من می گوید من فکر نمی کنم کسی اینکار را بکند بعد هم به من تهمت دروغگویی می زند و می گوید می دانی اگر نتوانی ثابت کنی چه بلایی سرت می آورند؟ بعد که دید خیلی محکم ایستاده ام و می گویم من فقط از خدا می ترسم و روی حرفم ایستاده ام به من می گوید اگر اتفاقی هم افتاده نباید می گفتی باید به خدا واگذار می کردی الان ببین آبروی خودت و خانواده ات را برده ایی بعد هم که از دکتر نقل قول کردم که می گوید بعد از 1.5 ماه هیچ چیز مشاهده نمی شود مامور به من می گوید اگر چیزی بود حتی سایزش رو هم بهت می دادند وادامه داد که ما کارمان این است که البته معلوم نیست معنای این جمله مجهول کدام کار است.

در راه برگشت وقتی گفتم امسال ماه رمضان بی آبیش سخت است با صدای بلند و چشم غره به من گفت :همینش خوب است که آدم ها بفهمند که جهنم چگونه است. امروز هم به نزد همسایه های ما آمده اند و یکسری سوالات راجع من و خانواده ام کرده اند این کارها چه مفهومی جز ارعاب من از عمومی شدن قضیه را در ذهن تداعی می کند؟ من سوال کوچکی دارم از بزرگوارانی که روز 5 شنبه من را به مانند یک متهم مورد بازجویی قراردادند من را گرفته اند؛ زندان بودم چشمان ودستهایم بسته بود ند؛به حد مرگ مرا زدند و بدتر از همه کاری با من کردند که نزد تمام بی دینان و بت پرستان مذموم است ومن تنها جرات این را داشتم که آقای کروبی را از این موضوع مطلع کنم.من از شخص حقیقی شاکی نیستم چرا که می دانم متاسفانه همیشه در کشورمان گناه به گردن یک شخص رده پایین یا یک گروه پایین رتبه می اندازند وهیچ وقت با مسببین اصلی برخوردی در خور انجام نمی شود.

پاسخ کروبی به احمد توکلی



بسم الله الرحمن الرحيم

برادر ارجمند جناب آقاي دکتر احمد توکلي

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات در ماه مبارک رمضان

از سر لطف و محبت اقدام به نوشتن نامه ای بعنوان اينجانب فرموده ايد که آنرا در روزنامه خواندم. در اين مرقومه هم نسبت به نظام مقدس جمهوری اسلامی و هم نسبت به ارادتمند، اظهار دلسوزی شده که جای تقدير و تشکر است.

بر اساس دلسوزی نامه ای مبنی بر آنکه چنانچه تخلفی از سوی مامورين انجام شده است بررسی و در صورت صحت موضوع با قاطعيت برخورد گردد تا مبادا بار ديگر نظام همچون قضايای تلخ مرحومه زهرا کاظمی و مرحومه زهرا بنی يعقوب هزينه های گزاف پرداخته و آب در آسياب دشمن ريخته شود که متاسفانه اينگونه در حق بنده اجحاف گرديده و اين بلوای بازار مسگری را راه انداخته و به زعم خويش آنرا دفاع از نظام می پندارند که حقير از فهم آن عاجزم.

عليهذا نه بعنوان پاسخگويی و نه از سر گلايه و اعتراض به بعضی داوريها که هم شما و هم جايگاه و هم شرايط شما را درک می کنم و هم اين روزها چنان آماج حملات تند و بی حساب و کتابی هستم که در مواردی سيبل تمرين تيراندازان ناشی و افراد تازه کاری که رزم آزمايشی را تجربه می کنند نيز شده ام و افرادی که شمشير و نيزه ندارند با سنگ و کلوخ در هوس جايزه و پاداش و به نيت رسيدن به کلاهی از اين نمد، از لطف و مرحمت دريغ ندارند که به حمد الهی هيچکدام از اين حرکتها کوچکترين خللی را در عزم قاطع بنده در دفاع و صيانت از نظام و انقلاب و راه امام بزرگوار نخواهد داشت، وليکن فرصت را مغتنم دانسته، جهت تنوير ذهن شريف و استحضار ملت قهرمان و شريف ايران نکاتی را يادآور می شوم:

1. اينکه از سر دلسوزی مرا از سقوط در چاه ويل بر حذر داشته ايد، گذشته از اداء تکليفی سياسی و اجتماعی و در فرصتی فراهم شده برای اعلام موضع شفقی در حق يک برادر دينی است اما در کنار ضرورت هر دو هدف ياد شده از امثال بنده و جنابعالی انتظار است در دفاع و دلسوزی از نظام و حقوق مردم که مصالح و منافع آنان مقدم بر حفظ و آسايش و عافيت طلبی افراد است به شفاف سازی و تعريف تمام ابعاد و علل و عواملی که سبب حفر و ايجاد اين چاه ويل شده و راهکارههای عينی و عملی و واقع بينانه ای که بايد به تخريب يا پلمپ اين چاه ويل بکار گرفته شود بپردازيم. لذا بنظر می رسد بايد همه عقلاء و انديشمندان در حل اين بحران يا معضل و يا فتنه بزرگ به گونه ای بگويند و بنويسند و رفتار کنند که قبل از آنکه دير شود، نظام و مردم را از اين چاه ويل نجات دهند.

2. از فردی فاضل مثل جنابعالی خصوصا" در ساحت نماينده مجلس و رئيس مرکز مهم و تاثير گذار پژوهش های مجلس، يک بعدی نگری و يکجانبه داوری نمودن زيبنده نيست نه در بخش عتاب و خطاب به اينجانب و يادآوری نکاتی در خصوص بعضی نوشته و اظهار نظرهايم و غفلت از علل و عوامل اصلی اين فضای ايجاد شده و آتش سنگين توپخانه صدها شخصيت حقيقی و حقوقی و دهها نهاد و تريبون که کشور را به فضای جولان و نمايش قدرت تبديل نموده اند و نه در آن بخش که گفتن و نوشتن را خلاف مصلحت نظام تشخيص داده و به آن بپردازيد ولی خطر سکوت و عافيت طلبی و در مواردی به زعم خويش مصلحت انديشی يا به عبارتی دست بر کلاه خويش نهادن برای نظام را ناديده بگيريد! مگر جنابعالی هم از افرادی هستيد که اعتقاد دارند بايد تابلو دعوت به سکوت بيمارستانها را در جای جای نظام نصب نمايند! در حاليکه در عمل از شما غير از اينرا ديده ايم، خصوصا" نامه ای که اخيرا" در ارتباط با اوضاع اقتصادی نوشته ايد که محافل اقتصادی دنيا چنان به آن پرداختند که قاعدتا" بايد همسايگی ما در چاه ويل را بپذيريد.

3. حرمت شکنی ها و حملات شديد برخی از شخصيت های حقوقی و حقيقی و دهها نهاد دولتی و تريبونهای نماز جمعه به فرزندان امام و انقلاب و دلسوزان نظام در سطوح مختلف بخصوص از ناحيه برخی جرايد که متعلق به بيت المال بوده و مسووليت سنگين خويش را با اطمينان خاطر از آنکه هيچ کس را يارای تعرض و بازخواست از آنان نيست، در بی آبرو ساختن، تهمت و افترا زدن و خراب نمودن چهره های خدوم نظام اعم از زن و مرد، روحانی و غير روحانی، استاد و دانشجو دانسته و کسی را از گزند و سمپاشی های کريه آن امانی نيست.

آيا اين وضعيت تاسف بار را نمی بينيد ؟! چگونه است که از کنار اين مسائل تلخ براحتی عبور می کنيد؟!

4. همانطوري که اشاره نموديد ما نيز از ابتدا تمامي سعي و تلاشمان را مصروف داشتيم که مطالب بحق و قانوني خويش را از مجاري قانوني به نتايج انتخابات پيگير باشيم ولي طبيعي است اتفاقات نادري که در روزهاي قبل از انتخابات خصوصا ً روز راي گيري رخ داد: چگونگي چينش ناظرين و بازرسين، شمارش آرا و اعلام نتايج انتخابات در زمانيکه هنوز ساعت اخذ راي پايان نيافته از سوي سايت هاي حامي دولت و از همه مهمتر داوري شوراي نگهبان که مي بايستي اصل بي طرفي را رعايت مي نمود، بي محابا و بدون پرده پوشي از يک کانديدا حمايت هاي همه جانبه نمود و قبل از خاتمه بازي سعي و تلاش وافر مي نمود تا تيم مقابل را به هر شکل ممکن برنده مسابقه قرار دهد!، فعال بودن اکثريت بدنه ی دولت در جای جای انتخابات و به نفع يک کانديدا، تلاش همه جانبه ما براي بررسي شکايات و بازشماري آرا بصورت صحيح و ساير پيشنهادات همه و همه در مقاومتی آهنين و محکمي روبرو بود که در جهت سد خواسته هاي بحق رقبا خود نمائي ميکرد، انصاف خواهيد داد مردم خودشان جهت احقاق حقوقي که احساس ميکردند از دست رفته و مرجعي را جهت طرح شکايات خويش نمی يافتند با مدني ترين شکل و مسالمت آميز ترين شيوه به خيابانها آمدند و تنها يک سوال داشتند (( راي ما چه شد )) و اين ما بوديم که به خيل درياي بيکران مردم پيوستيم و مانند سي سال گذشته مردم طلايه دار و پيشگام و جلوتر از تمامي مسئولين و در کليه پيشامد ها جلودار بودند.

حال سوال اينجاست که آيا ما بي قانوني کرديم يا آنها که صرفا ً قانون را در جهت منويات و در خدمت مقاصد خود ميپندارند؟! آيا ما به سوي آبروي نظام تير انداختيم يا اين تير منيت اصحاب قدرت بود که با يورش ناجوانمردانه به اجتماعات آرام و مدني مردم، آنان را مورد ضرب و شتم، دستگيري و زنداني، رها کردن در بيابان ها و شکنجه و قتل قرار داد .

5. فرموده ايد اگر امام امروز در قيد حيات بود با شما چگونه برخورد مي کرد؟ مي خواهم اجازه بدهيد همين سوال را من از جنابعالي داشته باشم و شما را مخاطب قرار دهم زيرا به عنوان شخصي که از جريان فکري حوادث اخير دفاع مي کنيد و براي نمونه مثال هايي را هم در حوزه هاي مختلف مطرح کرده ايد، بنظر می رسد اين دفاع را بايد مورد قضاوت افکار عمومي و وجدان هاي بيدار قرار گيرد تا مشخص گردد که چه اشخاص و گروه هايي آتش را شعله ور نموده و سلاح براي حمله به جمهوري اسلامي به دست دشمنان داده و ميدهند.

الف : همگان اذعان دارند امام در دفاع جانانه و بي وقفه از جايگاه والا و مقدس مرجعيت که همواره در غيبت امام معصوم (ع) مهمترين عامل براي احيای اسلام ناب محمدي و احقاق حقوق حقه مردم می باشد، لحظه اي از مجاهدت و پايداری در اين راستا دست بر نداشتند و تا آخرين لحظه عمر مدافع اين انديشه ناب بودند ولی متاسفانه سالهاست فضای سياسی جامعه را چنان مسموم و آلوده کرده اند که حتی برخی از آن بزرگواران به جهت حفظ حرمت خويش و ترس از شکستن شيشه خانه هايشان در دفاع از حق، مجبور به سکوت گشته اند!

ب : جناب آقاي توکلي آيا اصل شکل گيری اين انقلاب همه به برکت مرجعيت نبوده؟! مگر نه آنکه نقش پر عظمت مرجعيت و شخص حضرت امام (ره) بعنوان يک مرجع عظيم الشان و عاليقدر به نحوی بود که در زندانهای رژيم گذشته از شما و مای زندانی مورد بازخواست های شديدی قرار می گرفت.

ج : همانطوري که همگان اطلاع داريم امام مرجع بزرگ و با عظمتي بود ولي همين امام زمانيکه آيت الله سيد حسن طاهري از سوي ايشان بعنوان نماينده عازم پاکستان مي شود، امام تاکيد مي فرمايند در رابطه با تقليد بحث نکنيد که مردم در انتخاب مراجع آزاد هستند فلذا مقلدين ساير مراجع را محترم شماريد.

د : زمانيکه من نماينده امام (ره) در حج بودم کساني اصرار داشتند که منحصرا ً فتاواي امام در کاروانها و در ايام حج گفته و اجرا شود و از فتاوای ساير علما خودداری شود که اين امر مورد اعتراض معظم له واقع و برآشفته شدند و فرمودند جلوي اين مسائل را بگيريد، شما به تقليد مردم چه کار داريد و فتاوای علما همگی گفته و اجرا شود.

و يا در همان زمان برادر عزيزي که مشهور هم بود مقلد حضرت آيت الله العظمي خوانساري هستند و در بعثه هم حضور داشتند و مسووليت سنگينی هم داشتند و در حاليکه مناسک مرحوم حضرت آيت الله العظمي خوانساري را در دست داشته و بدان عمل می نمودند ولي هيچ کس حق نداشت و جرات نميکرد در خصوص مرجع تقليد ايشان مطلبي را بيان نمايد.

ز : از موارد ديگر استقلال حوزه هاي علميه و اداره آن توسط بزرگان حوزه است که امام (ره) بسيار حساس بودند.آيا در حال حاضر نيز به اتفاقاتي که قبلا" مکرر رخ داده و امروز نيز ادامه يافته که حتی در نماز جمعه مورد عتاب آيت ا... امينی نيز قرار گرفته، گلايه مند بوده و اعتراض خويش را همانند ساير بزرگواران علني نموده اند.

6. جناب آقاي توکلي من و شما از سال 59 وارد مجلس شديم و سه دوره انتخابات مجلس در زمان حيات امام انجام گرديد، نظارت شورای نگهبان بر اين انتخابات و در زمان حيات ايشان چگونه بود؟ چه شده است که اکنون حاکميت شوراي نگهبان به شکلي مبدل گرديده که نظارت آنان عامل استقرار يک جريان فکري و حذف جريان فکري رقيب و به واقع دخالت صريح در اجرا گرديده است و متاسفانه نظام را از خدمات اجرائي افراد مومن، انقلابي و خدوم به نظام مقدس جمهوري اسلامي محروم نموده است.

لازم است به عنوان نمونه 3 نفر از مشاهير را که برای اولين بار در انتخابات مجلس هشتم رد صلاحيت گرديده اند را ذکر نموده و اين سوال را مطرح سازم که آيا پاداش سالها خدمات ارزنده آنان بدينگونه بوده است؟! آيا شيوه امام (ره) در حفظ نيروهای خدوم و مسوولين دلسوز بدينگونه بود؟! با کمال تاسف عرض نمايم که کار بجايي رسيده که سرنخ جريانات اصولا ً از دست عزيزان شوراي نگهبان خارج شده و اين کارشناسان هستند که تعيين تکليف مي نمايد.

الف: آقاي دکتر عباسي فرد با سوابق 8 سال نمايندگي مجلس، قريب 12 سال حقوقدان شوراي نگهبان، 10 سال خدمت در قوه قضائيه بعنوان معاون و رئيس ديوان عدالت اداري در زمان آيت ا.. يزدي، يک دوره حضور در مجلس خبرگان رهبري، به چه جرم و گناهي رد صلاحيت مي شود؟!

ب: آقاي دکتر سيد رضا نوروززاده که 5 دوره متوالي و به مدت 20 سال نمايندگي مجلس را در کارنامه خويش دارد و نمونه انسان خدمتگزار و با صلاحيت، تحصيل کرده، متخصص و با سوابق درخشان می باشد، به چه گناهي براي مجلس هشتم رد صلاحيت مي شود؟!

ج: آقاي مهندس مرتضي الويري که سابقه مبارزه در زمان طاغوت، نمايندگی مجلس، شهردار تهران، معاون برنامه و بودجه و سفير ايران در اسپانيا را دارد، به چه دليل عقلي و شرعي رد صلاحيت مي شود؟! جالب آنکه زمانيکه وی با بعضي از فقها و حقوقدانان محترم روبرو مي شود و علت رد صلاحيت خويش را جويا مي شود با کمال تعجب مي پرسند مگر شما کانديدا بوديد براي مجلس هشتم؟!

آيا مجلسی که بفرموده امام می بايست در راس امور باشد و به مرکز همه ی قدرتها تبديل گردد و مدرس ها در آن پرورش يابند، با ادامه چنين رويه ی ناصوابی امکان پذير است؟!

يادمان نرفته که حضرت امام حتی در مورد مبحث رياست جمهوری می فرمودند که برويد و مجلس را قوی تر نمائيد. تشکيل چنين مجلسی در سايه ی رهنمودهای آن پير فرزانه می توانست نقش نظارتی و تائيد دولتها را بدون کوچکترين تحقيری به منصه ی ظهور رساند.

آيا اکنون و با وجود فشارهای سياسی وارده، مجلس می تواند همان نقش واقعی خويش را که امام دنبال می کرد را ايفاء نمايد؟!

7. مبارزه با خرافات و حاکميت ارتجاع و چهره هايي که اصولا" امام (ره) ورود آنان را به منهاد های انقلابی منع فرموده بودند و کارهايي که موجب وهن نظام مقدس جمهوري اسلامي و توسط افراد خودسر انجام مي شد و امام تاکيد داشتند که از اعمال آنان جلوگيري و با مرتکبين به شدت برخورد و مسببين مورد محاکمه قرار گيرند و اتفاقاتي که در خيابانها و در تماس با اينجانب و هيات حقيقت ياب مجلس به آنها اشاره شد و مسائل اخير همه و همه موجبات نشان دادن چهره غير واقعي از اسلام و انقلاب و امام (ره) گرديد و انصاف خواهيد داد که عملکرد چه اشخاص و گروه هايي به مسووليت خويش در قبال مردم و رهبري عمل نموده اند و ساير نمونه هايي که در اين مقال، فرصت پرداختن به آنها ميسر نمي باشد سوالي است که مي بايست سناريو نويسان کودتاي انتخاباتي و آمرين و مباشران و مجريان حوادث پس از انتخابات بدان پاسخ دهند که اگر امام امروز در قيد حيات بود با آنان چگونه برخورد مي کرد.

8. اما در راس نگارش نامه سرکرده منافقين (مسعود رجوی)

جناب آقاي توکلي ما که به اتفاق در زندان بوديم و منافقين را مي شناسيم، نوشتن نامه توسط او چه ارتباطي به من دارد؟! مگر شما اطلاع نداريد که من از داخل زندان با آنها درگير و مشکل داشتم. خدا وکيلي واژه وااسفا و خون گريه کردن و از غصه جان دادن زيبنده مسببين و موثرين در جناياتي که بعد از حوادث انتخابات روي داد، نمي باشد؟!

حال سوال نهايي اين است، روشهاي من نظام برکن، اعلام ختم جمهوريت نظام، تجليل سرکرده منافقين، ظلم به امام و عدم حمايت از ولايت فقيه است؟! و بر سر شاخه نشستن و بن مي برم يا کساني که اعتراضات هوشمندانه و تظاهرات آرام و چند ميليوني که همگان شاهد بودند از ميدان امام حسين (ع) تا ميدان آزادي را دربر گرفته بود و تنها سوالشان اين بود که (راي من چه شد؟) را به خاک و خون کشاندند و به زندان و شکنجه و قتل و ... دچار ساختند.

وجدان بيدار افکار عمومي و آيندگان در اين خصوص بهترين قضاوت را خواهند داشت.

توقع بنده از جنابعالی که از زندان رفته های رژيم گذشته هستيد و هميشه و در همه حال تمايز بين گروه های سياسی را به راستی و درستی تشخيص می داديد و گرو ههای تروريستی من جمله منافقين را به خوبی می شناسيد بيش از اين بوده و اين سخن جنابعالی برای من بسيار گران تمام شد. مطمئنا" شما از آن جمله افرادی که شناخت ندارند و يا مغرضند و يا جهل به گروه های سياسی و ... دارند، نيستيد که اگر جز اين بود هرگز شما را مخاطب خويش قرار نمی دادم.

مواضع بنده چه در قبل از انقلاب و در دوران سخت و تلخ زندان های ستم شاهی و چه بعد پيروزی انقلاب شکوهمند اسلامی هميشه شفاف و روشن بوده است.

در پايان لازم است به حضور عرض نمايم، که براستی آقای توکلی آن مصلحتی که بايد همه بخاطر آن و برای پرهيز از سقوط در چاه ويل، دين و شرف و مردانگی و دنيا و آخرت خود را فدای آن کنيم تا مصلحت حکومت و خودمان حفظ گردد، اگر جنابعالی گفتن و نوشتن را خلاف اين مصالح می دانيد من رسما" اعلام می کنم امروز سکوت خلاف همه آن مصالح است.

به اميد حصول و يکپارچگي و وحدت آحاد جامعه و حفظ دستاوردهاي نظام مقدس جمهوري اسلامي اين ميراث ارزشمند امام و شهيدان و ايثارگران گرانقدر.

مبادا توجه به يکسری امور ما را از توجه به امور بزرگتر غافل نمايد.

( حفظت شئيا" غابت عنک اشياءٌ )

مهدي کروبي

2 / 6 / 1388

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر