۱۳۸۷ مهر ۱۴, یکشنبه

مادر! دیدید چه بلایی بر سر ما آوردند

سایت کانون زنان ایرانی: فرا رسیدن عید سعید فطر برای خانواده دکتر زهرا بنی یعقوب یاد آور سپری شدن یک سال از مرگ تنها دخترشان بود .روزی که پایان ماه روزه داری و غم بزرگ از دست دادن عزیزشان را یاد آوری می کرد .
یک سال از مرگ دکتر زهرا بنی یعقوب پزشک می گذرد. او که برای گذراندن دوره طرح پزشکی اش به صورت داوطلبانه راهی یکی از روستاهای دور افتاده استان همدان شده بود وقتی برای دیدن نامزدش به یکی از پارکهای شهر همدان می رود توسط نیروهای امر به معروف بازداشت و پس از گذشت چند روز خبر خودکشی او در این بازداشتگاه به خانواده اش داده می شود .خبری که هر گز نمی توانست خانواده دکتر زهرا را قانع کند. آنها معتقد ند فرزندشان در پی یک بازداشت غیر قانونی در این بازداشتگاه موقت به قتل رسیده است .
چهارشنبه -دهم مهرماه -روز عید بزر گ مسلمانان؛ خانواده دکتر زهرا و دوستا نش بر مزارش حاضر شدند تا بار دیگر درسوگ ا ین پزشک جوان که در سن ۲۷ سالگی دار فانی را وداع گفته است به عزا داری بنشینند.در کنار تاج گل هایی که به اعلامیه یکیمن سالگرد مرگش مزین شده است…مرگی که خانواده اش با واژه شهادت گونه از آن یاد کرده اند.
آسمان عصر چهارشنبه کدر و ابری است . مادر دکتر زهرا در حالی که چادرش را بر سرش کشیده است بر مزار دخترش زانو زده و گوئی دخترش را به آغوش کشیده با او در دل می کند :” . ” خانم دکترم !کجائی ؛ چه عیدی بود سال گذشته برای تو ” . صدای ضجه های مادر زهرا در دل قطعه ۲۴۵ بهشت زهرا می پیچد : ” الهی قربان زحمتهایت و آن همه شب بیداری هایت بشوم. دختر عزیزم جای تو در میان دوستان پزشکت بود و نه اینجا .”
پزشکانی که همکلاسی های دکتر زهرا در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران بوده اند به صدای بلند در غم از دست دادن یکی از بهترین دوستشان می گریند .انها نمی توانند زحمات دکتر زهرا را برای پایان تحصیلاتش و همچنین خدمت داوطلبانه او را در یکی از مناطق محروم دور افتاده کشور فراموش کنند .ولی حالا زهرا در میان شان نیست و یاد آوری آن همه خاطره مشترک کام انان را همچون زهر تلخ می کند.
آسمان هر لحظه گرفته تر و کدر تر می شود . رحیم تنها برادر دکتر زهرا در فاصله ای دورتراز سایر عزاداران ایستاده و با نگاهی که از آن غم و ماتم می بارد یک سال دوری از خواهرش را به یاد می اورد . یک سالی که هر ثانیه و دقیقه اش بر آنان سالی گذشته است .
مداح با صدای سوزناکی از برادر کوچک دکتر زهرا؛ مهدی نام می برد که سالها قبل ودر سن نه سالگی پدر و مادرش را ترک گفته است .این خانواده بار دیگر داغ از دست دادن عزیزشان را تجربه می کنند داغی به مراتب سخت تر و سنگین تر ؛ غم از دست دادن دختر پزشکشان را .
مادر با چشمانی اشکبار گلهای رنگارنگی را که بر مزار دکتر زهرا می گذارند نگاه می کند :” دسته گلم پر پر شد خانم دکترم را از من گرفتند و شبانه جنازه اش را برایم آوردند.من و پدرش به همدان رفتیم که به خانه بیاوریمش اما انها جنازه اش را به ما تحویل دادند . “
ابوالقاسم بنی یعقوب ، پدر زهرا که در میان جمعیت عزادار سر پا ایستاده به سخنان مداح گوش می دهد و چانه اش در میان محاسن سفید رنگش می لرزد .
” هیچ شادی برای پدر و مادر بالاتر ازبرومند و جوان شدن فرزاندان شان نیست و هیچ خبری هم در دناک تر از خبر مرگ همان عزیز برای پدر و مادر نیست.”
پدر زهرا با شنیدن این جملات چشمانش را بر هم می گذارد و با هق هقی تلخ می گرید.و نام دخترش را بارها تکرار می کند .صدای رعد و برق و بارانتند بر فضای قطعه ۲۴۵ سایه می اندازد .
حالا قطرات درشت باران بر سر و روی عزادران می بارد و مزار زهرا را شستشو می دهد مادر عزادار زهرا گریه کنان سرش را رو به اسمان می گیرد:” برایت بمیرم که حتی آسمان هم در سوگت به گریه نشسته است . خدایا داد دخترم را بستان و ظلمی را که بر او رفته آشکار ساز. “
ابوالقاسم بنی یعقوب ،پدر زهرا در حاشیه این مراسم به تعدادی از اعضای کمیته مادران کمپین یک میلیون امضا که در این مراسم حضور یافته بودند ،گفت :”هنوز پس از یکسال پیگیری های ما برای به نتیجه رساندن پرونده قتل دخترم به جایی نرسیده است.”
یکی از مادران در باره نتیجه جلسه کمیسیون پزشکی پرونده سوال کرد. بر اساس گفته خانواده زهرا آنها در زمان خاکسپاری دخترشان شاهد خونریزی از بینی و گوش او بودند . چیزی که به نظر پزشکان می تواند نشانه ضربه مغزی باشد. قرار بود کمیسیون پزشکی بنا به خواست دادگاه و خانواده دکتر زهرا این مورد را بررسی کنند.
پدر زهرا در پاسخ گفت :”مادر! دیدید چه بلایی بر سر ما آوردند ؟…آنها به بسم الله اعتقادی ندارند..راستش کمیسیون تهران هم تا حد زیادی بر نظر پزشکی قانونی همدان صحه گذاشته است البته با این تفاوت که این بار وارد آمدن ضربه ی لگد به جمجمه دخترم را نیز تایید کرده اند.”
او همچنین گفت :” کسانی که این بلا را بر سر ما آورده اند ،به خدا ایمان ندارند ،به آخرت هم اعتقادی ندارند .”
او گفت :” یکی از وکلای پرونده ،آقای عبدالفتاح سلطانی با تنظیم لایحه ای به رای کمسیون پزشکی تهران که نظر پزشکی قانونی همدان را مبنی بر خودکشی زهرا تایید کرده ،اعتراض کرده است. “
از سوی دیگر با شکایت و در خواست شیرین عبادی و عبدالفتاح سلطانی و با تائید دادگاه ، قرار است گروهی از کارشناسان جنایی اداره آگاهی برای بررسی دقیق تر موضوع به محلی که یک سال پیش مرگ دکتر زهرا در آنجا به طرز مشکوکی اتفاق افتاد ، اعزام شوند . بر اساس گفته های تیم وکلای دکتر زهرا بنی یعقوب عکس های گرفته شده نشان می دهد پارچه ای که ادعا می شود زهرا با آن خودکشی کرده به حدی کوتاه است که امکان چنین اقدامی را از سوی او غیر ممکن کرده است . بنا براین آنها مشکوک به وارد شدن ضربه مغزی به او هستند . موردی که پس از یک سال و با کشمکش زیاد در دادگاهی در همدان و تهران هنوز روشن نشده است .


در سمت راست وبلاگ بخش جدیدی برای آپدیت سایت های فیلتر شکن باز شده که بعد از مدتی دوباره آپدیت خواهد شد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر