۱۳۸۶ اسفند ۲۷, دوشنبه

شکست عشقی

آره این انتخابات هم تموم شد و ما هم باختیم . نمی خوام زیاد در موردش حرف بزنم . اصلاً نمی خوام حرف بزنم . فکر کنید طبق آمار رسمی 170000 نفر شرکت کردند و ما 17000 تا آوردیم . و اینجوری شد که ما شکست عشقی خوردیم .

بیخیالش بابا ، امشبه رو عشقه !!!! چهارشنبه سوری ............... ! امسال هیچی نخریدم . تمام پولام رفت بابت کتاب و مجله . درکه . می خواستم ملت رو بکشونم کوچمون که با این اوصاف نمیشه . چون کوچمون آبکشه و به هر جا بگی راه داره . البته نه اینکه بگم فرار می کنما ! نه!!! ولی من چهارشنبه سوری رو به خاطر همین دنبال کردنها دوست داشتم . الان نه . خوب پیر شدیم دیگه . حالا جالبیش اینه که دختر خاله زنگ می زنه و میگه اینجا ترقه نمی فروشن و خیلی ناراحت بود . حالا یادم نبود بهش بگم که اینجا بودی جرات آتیش روشن کردن رو هم نداشتی !!
خیلی ها تو ایران می خوان این مراسم بلکل بشه تعطیل . خیلی ها می خوان بشه قیام !!! آخه ... چه ربطب داره به شقیقه ! اولیش رو که همه می شناسین . درست دو رو بعد از انتخابات بگیر بگیرشون رو شروع کردند . مادر ....!
دومیشون هم که اصلاً نمی دونن تو ایران چه خبره .

ولی به هرحال قبلاً هم گفته بودم که باید به جای اینکه بیایم و فرهنگ ها و سنت های پدرامون و مادرامون ! رو از بین ببریم .بیایم به اون جهت درست بدیم . مثلاً بیایم چند تا پارک بدیم دست مامورین جان بر کف کرده نیروی انتظامی و بگیم هر کی ترقه در کرد ، خوار و مادرشو یکی کنید . یا کارهای دیگه . به خدا همه ما آدم ها منطقی ! هستیم و می خوایم این فرهنگ بره به طرف درستش . ولی تصور کنید چهارشبه سوری بدون صدا و دود نارنجک . بدون هلو . نه فاز نمیده . آقا امشب شب بکش بکشه . امشب می خوایم خون بپا کنیم . درکه دیگه باید برم از پس اندازم پول برداشت کنم و امشب جوووووووووون !!
فعلاً

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر