۱۳۸۶ خرداد ۲۳, چهارشنبه

آخرین روز
آره آقایون و خانم های محترم نمی دونم از کجا شروع کنم چون یه دنیا حرف باهاتون دارم.
یه روزی فکر می کردیم میشه مردم رو نسبت به مسائلشون آگاه کرد ، به همین خاطر من هر روز این خطر رو می کردم و با این بگیر بگیر میومدم خطر می کردم به خاطر شما
به خاطر شمایی که با پول راضی میشید ، به شمایی که قر قر کردناتون از سر بی پولی و نه از سر رسیدن به آزادیه
به شمایی که اگه پیشتون حرف از آزادی بزنم حالتون بهم می خوره
منم به این نتیجه رسیدم که انقدر به خاطر شما خودمو تو خطر نیاندازم یعنی دیگه وبلاگم رو آپ نمی کنم
شما هم اگه این سایتها رو می خواین میتونید این آی دی رو اد کنید
آی دی : spidermanok
اگه این آی دی رو اد کنید هر روز براتون این سایتها فرستاده میشه
یه راه دیگه هم هست که دیگه خیالتون راحت بشه
عضو گروه زیر بشید که حتماً باید یک آدرس میل داشته باشد

NOPROXY : http://www.group6.4-all.org
گوشه ای از نگاهم در روشنایی شب پرواز می کند
ولی باز دل من برای غربت دیوانگان تنگ می شود
آن اسمی که صدایش می زنم اسیری بی پرواز است
من آن ترانه ام که خواننده اش با لبخندی مرا زنده می کند
و او ستاره ایست که در روشنایی شب نوری ندارد
ستاره من به سفیدی ماه و به لطافت عشق است
ستاره من هم نفس قصه های بی پایان من است
این منزل چراغ من است که از یکی شدن می ترسد
این خانه من است که بدون شب نوری ندارد
به امید آزادی
خدانگهدار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر