۱۳۸۶ خرداد ۱, سه‌شنبه



گزارشی از یک شاهد فراری حادثه میدان هفت تیر
لحظه به لحظه به جمعیت مردم بهت زده اضافه میشد
صدای فریاد های زن و هیاهوی مردم همه را به ضلع جنوبی میدان هفت تیر میکشید
تعداد زیادی سراسیمه از پله های ورودی جنوبی متروی هفت تیر بالا میامدند.
زن مدام جیغ میزد:
ولم کن ولم کن
صدایش لرزه به جان همه انداخته بود
صورت خونالود خود را به مردم نشان میداد و مدام فریاد میزد:
ببینید مردم باهام چیکار کردن
دستها یا به کمر یا در آسمان مشغول فیلمبرداری با گوشی های موبایل
در کناربانک پسری آسوده با هندی کم فیلمبرداری میکند
زن فریاد میزند ول کن
ببینین
مردم ببینین چیکارم کردن
اشک میریخت
تنها چشمانش را میشد دید
مامورین کلانتری فلسطین سعی میکنند به سرعت سوار ماشینش کنند
رنگشان مثل گچ سفید شده
حجم زیادی از مردم به صورت پراکنده نظاره گر اوضاع هستند
تاب تعداد زیادی تمام شده است
به صورت دسته ای به طرف مامور هجوم میاورند
هو میکشند
مدام هو میکشند
درگیری بین مردم و مامورین
مامورین به کودکانی که از وحشت خود را خیس کرده اند شباهت دارند
پسری فریاد میزند
تف به غیرتتون
مردان و زنان با غیرت هم مرا به یاد بچه هایی که با دستان بی جان مشت میزنند و 2 قدم به عقب فرار میکنند میاندازد
مردم هو میکشند و مشت و لگد نثار میکنند
همه به هم چسبیدند
غریبه ها هم دست و شانه های کنار دستی را میفشارد
پسری که به یکی از مامورین با لگد ضربه میزند در میان مردم گم میشود
زن شیون میکند و مامورین کاملا شکه شده اند
از دهان رئیس کلانتری فلسطین صدایی به گوش میرسد
ما مخلص شماییم حتما رسیدگی میکنیم
کاملا مشخص است که انگار در جهنم است
میداند که با اشاره ای ممکن است دریده شود
خودشان که فکر نمیکردند چنین بلوایی به پا شود به دنبال راهی برای گریزند
نیروی یگان ویژه میرسد
در خبر ها آمد آن زن را فراری دادند
دلم میسوزد
کاش تا آخرش آنجا بودم
خبر ها را زیر و رو میکنم
دلم میسوزد
همان جا میشد انقلابی به پا کرد
شاید آن روز نزدیک باشد
امضا: نام محفوظ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر